تک بیستاس ام اس و جک تصادفی
لطیفه ها ی ملا نصرالدین!!!!! - بلوچی از شهرستان چابهار

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی کـه خویشتن را نشناسـد، از راه نجـات دور افتـد و در گمراهی ونادانیها درافتد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :10
کل بازدید :81578
تعداد کل یاداشته ها : 59
103/9/15
5:42 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
جاوید[307]
من متولد بلوچستانم ودر چابهار زندگی میکنم!!!!!!!!!!!!!!!من افرادی که حال شوخی هستن رو خیلی دوس دارم در ضمن نظر یادتون نره ها!

خبر مایه
پیوند دوستان
 
قاصدک افســـــــــــونگــــر سایه سکوت ابدی هم نفس أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون سفیر دوستی جـــیرفـــت زیـبا خاطرات دکتر بالتازار .: شهر عشق :. سکوت سبز بچه ها من تنهام!!!کمک منطقه آزاد عشق گمشده یامهدی دانلود هر چی بخوایی... Dark Future همای سعادت هر چی تو دوست داری بیکار الاف آقا رضا شخصی بندر میوزیک کلبه ی عشق سمیرا سکوت پرسروصدا عشق تابینهایت نبض شاهتور تنهاترین مهندسی متالورژِی دلنوشته های یه عاشق! دنیای شادی از صدای سکوت دلم خسته ام همه چی آموزش تست زدن کنکور .: دهکده عشق :. عشق و دوستی zoheir برای خودم جیگر نامه ارون سه ثانیه سکوت جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قاصدک قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی عسل.... اینجا،آنجا،همه جا هر چی بخوای شیدائی تنها صحرا باران یکی بود هنوزهم هست JUST تنهایی عاشق تنها.... فراق یار خداوندا مرا دریاب... وفا تنهایی من دنیای نفیس دوستت دارم حروفهای زیبای انگلیسی سایه آخرین منجی بانوی آفتاب هستی آسمون پر ستاره من هیچم شخصی گالری بازیها و سرگرمیهای حادثه ای و فکری گالری نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی مهندسی،کودک سیستم عامل، طراحی گرافیک و برنامه نویسی سوپر لینک خشگل دختر هستی سلام به کسی نگو دوستت دارم عروسک صحرا پریما زهرا حرف دل ریحانه آزاده_زهرا_مهسا علاقه به کف پا و فلک

ملا یک خر داشت که آن را خیلی دوست میداشت زیرا او

حیوانی بود آرام و به اندکی جو قناعت می کرد و زیاد سر و صدا راه

 نمی انداخت .

روزی این حیوان گم شد و ملا شروع به جستجوی حیوان کرد همه جا

را زیر پا گذاشت.

ملا در حال جستجو به بازار رسید. مردم دیدند که او راه می رود و این

طرف و آن طرف را نگاه می کند و زیر لب چیزی زمزمه می کند .

چند نفر نزدیکش شدند و شنیدن که او می گفت:خدایا شکر...خدایا صد هزار

مرتبه تو را شکر.

یکی از آن میان گفت:ملا...دنبال چیزی می گردی؟

ملا جواب داد:بله...الاغم را گم کرده ام.به دنبال آن هستم.

آن مرد پرسید:بگو ببینم پس چرا خدا را شکر می کنی؟

ملا یک نفس راحت کشید و گفت:چون خودم هم اگر سوار بر

الاغم بودم حالا گم شده بودم و کس دیگری باید به دنبال من و الاغم می گشت.

 

                                خیلی خنده‌دارخیلی خنده‌دارخیلی خنده‌دارپوزخندپوزخندپوزخندبلبلبلو

عده ای از ملا پرسیدند که در شهر شما به بچه گاو چه می گویند؟

ملا هر چه قدر فکر کرد نتوانست نام گوساله را به یاد بیاورد به همین دلیل

گفت:

-در شهر ما وقتی که گاو بچه است اسمش را نمی گویند

تا اینکه بزرگ شود. آن وقت آن را با نام گاو صدا می زنند.خیلی خنده‌دارخیلی خنده‌دارخیلی خنده‌دار

 

               دعای ملا

ملا به مهمانی دعوت شد

برای او خوراک لکه آوردند.

ملا با لذت تمام خوراک را خورد.

در هنگام دعا به صاحبخانه گفت:

خدا از لکه های بهشت به شما روزی کند.

دوووووووستان نظر یادتون نره ها!!!!!!!!

 


90/5/4::: 4:19 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام مهربانه
+ دخترا امروز خوابند؟؟؟؟
+ واسه چی اینقدر خوشحالی جالینوس؟؟؟
+ جالینوس امروز چقدر خوشحال است
+ سلام به دوستان گلم خوبین؟
+ هستی؟
+ من قبلا نمیدونستم این پیام رسان چیه ولی حالا دارم ازش کمکم سر در میارم...